از فردا به مدت 2 ماه نت نخواهم داشت.

دوباره کار و آن کارگاهِ وسطِ بیابان. امیدوارم بشود این سِری هم خیلی کتاب بخوانم. 4 ماهِ اولی که آنجا بودم خیلی کتاب خواندم، خیلی. و آخرش بچه ها میگفتند الان درک میکنیم که چرا با خودت موبایل و لپتاپ نیاوردی وسطِ این بیابان.

البته چند ماهِ آخر سرمان خیلی شلوغ بود و فرصتِ خاراندندش را هم نداشتیم. ولی الان نفرِ جدید برای دفترمان استخدام کرده اند و کارها باید سبک تر شده باشد. تازه دو نفر دیگر هم قرار است برای دفترمان جذب شود. امیدوارم بشود. کارها سبک شود دوباره خیلی کتاب میخوانم. چون خیلی کتاب هست که باید بخوانم. خیلی دلم میخواهد خیلی کتابها را بخوانم. امیدوارم زودتر همکارانِ جدیدم را بگیرند که بروم یک گوشه و کتاب بخوانم. اینقدر بخوانم که بمیرم.