یکی از ترسای خیلی کوچیک و کم اهمیت زندگیم تو این اواخر کتابِ ژان کریستف بود. میترسیدم کتاب خوبی نباشه، یا ترجمه ی خوبی نباشه و الکی اون همه پول و وقت صرفش کرده باشم.

ولی جلدِ یکش خیلی دوست داشتنی بود. ژان‌کریستف، "یه انسان" که تشکیل شده از راستی و ناراستی و پُره از درست و اشتباه. و نکته ی جذابش انسان بودنشه که از دیگران متفاوتش میکنه. گوهرِ کمیاب، هر چند دارای خطا و هوس و جهالت.

ترجمه ی محمد مجلسی هم خیلی خوب بود، البته تو جلد اول. تازه 150 صفحه از جلد دومشو خوندم و نمیتونم راجب همه ی جلدا نظر بدم. جلد دوم هم تا الان اوکی بوده ترجمه‌ش. 

خوابم یه مدته رو به راه تر شده و هر چند شب زنده داری جذاب تره، ولی در حال تعدیلشم و اینطور بهتره. 7-8 روز دیگه قراره بریم مسافرت و بهتره خوابم تا اون موقع کاملاً معقول باشه.

همین