در شرایطی به سر میبرم -میبریم- که بهتره به جای گفتنِ 98، بگیم 1398. خیلی به انتهای قرنِ جاری نزدیکیم.
امریهی شیراز -متاسفانه- درست شد. نشد که برای بوشهر اوکی شه. ولی به هر حال بهتر از پادگانه. چیزهای بیشتری یاد میگیرم و سابقه کار هم محسوب میشه. به خونهمون هم نزدیکه.
دیماه داره تموم میشه. خیلی زود تموم شد. وقتی که بهمن هم -به همین سرعت- تموم شد باید برم به پادگان برای گذارانِ 2 ماهِ آموزشیِ سربازی.
وبسایتمو راه انداختم و دو تا مطلب هم براش نوشتم. نوشتنِ مطلبِ خوب بیش از اونی که فکر میکردم زمانبَر هست. و باید رو غلتک بیوفتم و بیشتر مطلب بنویسم.
باشگاهم رو هم از وقتی که امریه قطعی شد سفت و سخت دارم میرم دیگه. باید تکلیفِ یک برنامه مشخص شود تا برنامهی دیگری آغاز گردد.
همین. و چیزِ مهمِ دیگهای نیست. البته گذشته از مهمترهایی که قابلِ ذکر نیستن: به امّیدِ بهبودِ این سگدانی.