برای هرگز بچهدار نشدن هزار دلیل و بهانهی منطقی تو ذهنم داشتم،
و امشب یه دلیلِ احساسی (سوایِ از منطق) هم پیدا کردم. بچه دار نشو:
تا موقعِ پیری و مُردن چیزی جا نزاری تو این دنیا!
برای هرگز بچهدار نشدن هزار دلیل و بهانهی منطقی تو ذهنم داشتم،
و امشب یه دلیلِ احساسی (سوایِ از منطق) هم پیدا کردم. بچه دار نشو:
تا موقعِ پیری و مُردن چیزی جا نزاری تو این دنیا!
ه الف سایه میفرماد:
امروز
نه آغاز و نه انجامِ
جهان است
ای بس
غم و شادی که پسِ پرده
نهان است...
خیام نیز میفرماد:
ما لُعبتکانیم و فلک لُعبتباز
از رویِ حقیقتی نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم
رفتیم به صندوقِ عدم یکیک باز!