من عمری را سپری کردم,
بی آنکه توان برخواستن از خواب بودنت را میل داشته باشم...
من عمری را سپری کردم,
بی آنکه توان برخواستن از خواب بودنت را میل داشته باشم...
ه الف سایه میفرماد:
امروز
نه آغاز و نه انجامِ
جهان است
ای بس
غم و شادی که پسِ پرده
نهان است...
خیام نیز میفرماد:
ما لُعبتکانیم و فلک لُعبتباز
از رویِ حقیقتی نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم
رفتیم به صندوقِ عدم یکیک باز!