آذر هم گذشت. خیلی سریع. دیماه شروع شد و من اینرا امروز فهمیدم. دو ماه مانده به اسفند، و من تکان نخوردهام.
پ ن: یک شب سرد زمستانی،
بندر،
اتاقم توی کارگاه.
آذر هم گذشت. خیلی سریع. دیماه شروع شد و من اینرا امروز فهمیدم. دو ماه مانده به اسفند، و من تکان نخوردهام.
پ ن: یک شب سرد زمستانی،
بندر،
اتاقم توی کارگاه.
ه الف سایه میفرماد:
امروز
نه آغاز و نه انجامِ
جهان است
ای بس
غم و شادی که پسِ پرده
نهان است...
خیام نیز میفرماد:
ما لُعبتکانیم و فلک لُعبتباز
از رویِ حقیقتی نه از روی مجاز
یک چند در این بساط بازی کردیم
رفتیم به صندوقِ عدم یکیک باز!