کماکان دی ماه. 

فردا میریم که پس‌فردا بریم بوشهر.

کماکان در انتظارِ برجِ 12.

کماکان کمی مبهم.

یه سرمایِ نه چندان قوی هم خوردم.

کماکان در حال گذرانِ فصل های بی خود.

طراحی سایتم تموم شد، دارم برنامه ریزی هاشو انجام میدم.

کماکان شب زنده دار.

حیف از پاییزی که بی خود گذشت.

حیف از زمستانی که بی خود خواهد گذشت.